چگونگی تجربه احساس موسیقی توسط افراد ناشنوا

برای بسیاری از ما، دسترسی به موسیقی و شنیدن آن کار بسیار آسانی است. اما همواره این تصور نادرست وجود دارد که ناشنوایان نمی‌توانند از موسیقی لذت ببرند. مسأله اصلاً این‌گونه نیست. شیوه‌‌ای که این افراد موسیقی را تجربه می‌کنند، متفاوت است؛ آنها هم می‌توانند بیشترین لذت را از موسیقی ببرند.

در این مطلب شیوه‌ی ادراک ناشنوایان از صدا و موسیقی را شرح می دهیم و به این نکته می پردازیم که کدام بخش از مغز آنها، صدا و موسیقی را پردازش می‌کند؛ به تجربه‌های آنها از درک موسیقی خواهیم پرداخت.

نکته‌ی بسیار مهمی که وجود دارد این است که ناشنوایی سطوح متفاوتی دارد؛ گستره‌ای از کم‌شنوایی تا ناشنوایی کامل. برای آشنایی با چگونگی درک یک فرد ناشنوا از موسیقی، ‌باید ابتدا به مفهوم صوت بپردازیم.

هر آنچه که می‌شنویم، به‌نوعی خلق صوت محسوب می‌شود. صوت به سبب ایجاد موج و ارتعاش، به گوش می‌رسد. امواج از هوا و یا هر ماده‌ی دیگری عبور می کنند و به گوش می‌رسند. سرعت این امواج است که مشخص می‌کند، گوش می‌تواند آنها را دریافت کند یا خیر. واحد اندازه‌گیری امواج صوتی، هرتز است. هر آنچه که صوت را ایجاد می‌کند، به یک روش مرتعش می‌شود. اصوات کوتاه‌تر ناشی از از امواج کُند و طولانی و امواج بلندتر ناشی از امواج سریع‌تر و کوتاه می باشند. انسان می‌تواند گستره‌ی ۲۰ تا ۲۰هزار هرتز را بشنود. زیر ۲۰ هرتز را فروصوت و بالای ۲۰هزار هرتز را فراصوت می‌نامند.

صوت و موسیقی
موسیقی صوت ساختاریافته و نظام‌مند است و ترکیبی است از اصواتی که زیر و بمی دارند که در واقع مربوط به کیفیت صدا است. هنگامی که اصوات به درجه‌های گوناگون با هم ترکیب می‌شوند،‌ موسیقی را ایجاد می‌کنند.

تجربه‌های ناشنوایان
از آنجا که افراد ناشنوا یکی از حواس پنج‌گانه را ندارند، دیگر حواس آنها‌ سعی می‌کنند تا فقدان ناشنوایی را جبران کنند(ویژگی انعطاف‌پذیری مغزی). ما می‌دانیم که بخش‌های گوناگون موسیقی -پیچ،‌ تمپو (طنین) و بیت (ضرب)- در بخش‌های مختلف مغز مورد پردازش قرار می گیرند، ولی این بخش‌ها برای انسان‌های شنوا و ناشنوا یکسان است. همه‌ی بخش‌های مغز در تجربه‌ و حس موسیقی اثرگذارند؛ اما برخی از مهم‌ترین آنها از قرار زیر است:
• قشر حسی: بخشی از مغز است که بازخوردهای لمسی (مربوط به حس لامسه) را تشخیص می‌دهد. این اتفاق زمانی که در یک کنسرت هستیم و نوازندگان آن‌قدر بلند می‌نوازند که همه‌‌ی ساختمان می‌لرزد و ما می‌توانیم ارتعاشات را در بدن خود نیز حس کنیم، می‌افتد. درباره‌ی ناشنوایان نیز همین امر رخ می‌دهد. در چنین مواردی،‌ می‌توانیم ارتعاشات با بسامد پایین را در موسیقی احساس کنیم. معمولاً زمانی که شنوایی آسیب می‌بیند،‌ شنیدن پیچ‌های بالاتر و صداهای آرام‌تر برای فرد سخت‌تر است. از این رو، برای ناشنوایان و کم‌شنوایان خوشایندتر است که موسیقی را از طریق حس لامسه و حس‌کردن ارتعاشات دریافت کنند.
• نوکلئوس آکومبنس (هسته‌ی جانبی)،‌ آمیگدال و مخچه: این سه بخش مغز همگی باهم کار می‌کنند تا وابستگی عاطفی و واکنش به موسیقی را شکل دهند. زمانی که ما درباره‌ی آهنگ‌های مورد علاقه‌مان فکر می‌کنیم،‌ به احتمال زیاد آهنگ‌هایی هستند که از آنها خاطرات مثبت و شیرین داریم. نت‌های آغازینِ آهنگ که سبب می‌شود تا سریع آن را تشخیص دهیم، نوعی تلاطم و هیجان عاطفی را در ما برمی‌انگیزد. ناشنوایان نیز می‌توانند چنین ارتباط حسی‌ای با موسیقی داشته باشند‌، اما این حس، به جای ملودی‌های با پیچ بالاتر، از راه نت‌های بم و ضرب‌آهنگ ایجاد می‌شود.
• قشر شنیداری: این بخش درگیر گوش دادن به اصوات و درک و تحلیل صداهایی است که می‌شنویم. احتمالاً این مهم‌ترین بخش مغز در تشخیص موسیقی است. زمانی که بدن با موسیقی مواجه می‌شود،‌ گوش‌ها (برای کسانی که ناشنوا نیستند) و یا بدن (برای ناشنوایان و غیرناشنوایان) صوت (ارتعاشات) را احساس می‌کند که سپس به‌صورت پیام‌های عصبی برگردان می‌شود که به مغز و به‌ویژه قشر شنیداری فرستاده و پردازش می‌شود.

بنابراین،‌ ممکن است این موضوع مطرح گردد که مغز فرد ناشنوا موسیقی را در همان بخشی از مغز پردازش می‌کند که مغز فرد شنوا؛ اما فرد ناشنوا پیام‌های نورونی را از طریق گوش‌ها به مغز شنیداری دریافت نمی‌کند. در واقع، در کمال شگفتی،‌ پیام‌های نورونی به قشر شنیداری فرستاده می‌شود اما لزوماً نه از راه گوش‌ها.
در مغز فرد ناشنوا، قشر شنیداری مسئول حس لامسه هم است. تصور کنید که به یک کنسرت می‌روید و فقط می‌توانید صدای باس را -که میان جمعیت طنین‌انداز است و زمین را می‌لرزاند- احساس کنید. حال‌ تصور کنید که چه می‌شود اگر به کنسرتی بروید که هنرمندان آهنگی را می‌نوازند که شما نمی‌شناسید و با خط باس و ضرب آن هم آشنا نیستید، از کجا می‌دانید که چه آهنگی است؟ نمی‌توانید حرف‌های آنها را بشنوید، کسی هم اطراف‌تان نیست تا به زبان اشاره به شما بگوید که چه می‌گویند.
امبر گالووی گالِگو یک راه‌حل برای این مشکل پیشنهاد داده است. او یک مترجم زبانِ اشاره است که در موسیقی هم تخصص دارد. یک کانال در یوتیوب دارد که در آن ویدیوهایی از ترجمه‌ی آهنگ‌ها به زبان اشاره را قرار می‌دهد و در جامعه‌ی ناشنوایان برای ترجمه‌های بسیار پرانرژی‌‌اش شناخته شده است.
در سال ۲۰۱۳، ویدیوی اجرای زنده‌ی امبر به زبان اشاره برای رَپر معروف «کندریک لامار» در «جشنواره‌ لولاپالوزا» در سراسر امریکا منتشر شد. او به‌جای اینکه فقط واژگان را به زبان اشاره ادا کند، یک بافت و ساختار موسیقایی منحصربه‌فرد را در صورت و حرکات خود اجرا کرد و فنی یکتا را نمایش داد که خود این‌گونه توصیفش می‌کند: «نمایش چگالی اصوات به‌صورت دیداری». او برای بازنمایی صدای بم بازوانش را پایین بدنش قرار می‌دهد و صورتش را باد می‌کند و در واقع نشانه‌ی «چاق» را تکرار می‌کند؛ ‌در حالی که فرکانس‌های بالاتر را در بخش بالایی و سرش نشان می‌دهد. پس از این اجرا، در سال ۲۰۱۴ جیمی کیمل او را به‌همراه مترجمان همکارش به برنامه‌ی تلویزیونی خود دعوت کرد تا در یک رقابت رپ به زبان اشاره شرکت کنند!

شاید شما تصور کنید که کاری که امبر روی صحنه انجام می‌دهد، کاملاً غیرواقعی جلوه می‌کند؛ اما این گونه نیست. امبر معتقد است که: “زبان اشاره‌ی امریکایی (ASL) یک زبان بیگانه است و قواعد آن با زبان انگلیسی متفاوت است. کاری که من می‌کنم، چیزی بیش از انتقال واژه به واژه‌ی متن است. من برای مخاطبان تصاویر را ترسیم می‌کنم.”
او بیش از چهارده سال به این کار مشغول است و با دیدن تجربه‌های متفاوت از ناشنوایان، احساس کرد که باید چنین کاری برای آنها انجام شود: “من کودکان ناشنوا را دیدم که با موسیقی می‌رقصیدند و آواز می‌خواندند و در آن لحظه به خودم گفتم جالب است ناشنوایان هم عاشق موسیقی هستند. در حالی که تا پیش از آن همه به من می‌گفتند که ناشنوایان اصلاً به موسیقی علاقه‌ای ندارند.”
امروزه هم این تصور نادرست وجود دارد.

بد نیست تجربه‌ی ناشنوایان از موسیقی را از زبان خودشان بشنویم.
تروی لی، اهل لندن همواره محصور در نغمات و موسیقی بوده است. عشق و علاقه به موسیقی وی را برانگیخت که جا پای پسرعمویش بگذارد و دی‌جی شود. تمام اینها مسیری معمولی جلوه می‌کند؛ تا وقتی که بفهمیم لی کاملاً ناشنوا است! او با کمک سمعک‌هایش روی تنظیمات تله‌کویل قادر بود تا فرکانس‌های خاصی را از واکمن‌اش بشنود؛ ارتعاشات بم سازهای کوبه‌ای و اثر خفیفی از اشعار از طریق یک سیگنال بی‌سیم مغناطیسی. لی از نرم‌افزارهای دیجیتال برای تصویر عناصرِ سازهایی که با هم میکس می‌کند، استفاده می کد. وی می گوید: “ما باید این افسانه را که ناشنوایان نمی‌توانند از موسیقی لذت ببرند، فراموش کنیم. من اجازه نمی‌دهم ناشنوایی‌ام بر من اثر بگذارد. من می‌خواهم به همه‌دنیا نشان بدهم که ناشنوایان نیز می‌توانند مانند افراد شنوا موسیقی اجرا کنند.”
چارلی سویین‌بورن روزنامه‌نگار و فیلم‌ساز ناشنوا هم عقیده دارد که «نادیده‌گرفتن شدن افرادی چون ما از جانب صنعت موسیقی سبب شده که من نتوانم در اجراهای زنده حضور داشته باشم.»
امیلی ادیکوت بیست‌ساله، ناشنوا به دنیا آمد و در هر دو گوشش سمعک می‌گذارد. او یک هوادار دوآتیشه‌ی موسیقی است. مانند همه در خانه و هنگام قدم‌زدن در شهر با هدفون به موسیقی گوش می‌دهد. او می‌گوید: “من فقط ارتعاشات و ضرب را احساس می‌کنم و گاهی هم خودِ موسیقی را می‌شنوم؛‌ اما بیشترین چیزی که حس می‌کنم، ارتعاشات است. یک‌بار در قطار،‌ مردی به سمت من آمد و به من گفت که سلیقه‌ی موسیقایی‌ام بسیار خوب است. این اولین‌بار بود که متوجه شدم چه‌قدر صدای موسیقی‌ام بلند است!”
جین برو (شنوایی‌شناس) می‌گوید که چون صوت از جنس ارتعاش است،‌ طبیعی است که ناشنوایان موسیقی را این‌گونه تجربه کنند: “تجربه‌ی گوش‌دادن به صدای بلند موسیقی، تجربه‌ای فطری است. اگر شما شنوایی بسیار ضعیفی داشته باشید و یا کاملاً ناشنوا باشید،‌ این تنها راه دسترسی به صوت و در نتیجه به موسیقی است.”
در واقع باید گفت که این افسانه که ناشنوایی مانع درک و لذت‌بردن از موسیقی می‌شود، رفته‌رفته رو به تغییر است و فناوری‌های جدید، برای حل این مشکل تلاش می‌کنند.
چارلی سویین‌بورن روزنامه‌نگار و فیلم‌ساز ناشنوا هم عقیده دارد که “نادیده‌گرفتن شدن افرادی چون ما، از جانب صنعت موسیقی سبب شده که من نتوانم در اجراهای زنده حضور داشته باشم.”
آنچه که می توان نتیجه گرفت این است که این گمان که ناشنوایی مانع درک و لذت از موسیقی است، واقعیت ندارد و شاید جامعه موسیقی به همراه انجمن‌های ناشنوایان باید بیش از پیش تلاش کنند تا بستری مناسب برای حضور آنها در اجراهای زنده را فراهم آورند.

منابع:
https://medium.com/@rachelelainemonica/how-deaf-people-experience-music-a313c3fa4bfd
http://www.abc.net.au/news/2016-05-27/feeling-the-beat-what-it-is-like-to-be-a-deaf-music-fan/7445408
https://www.theguardian.com/music/2018/may/16/feel-the-beat-deaf-fans-fight-for-access-to-live-music

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

متن موجود در تصویر را وارد کنید : *

Reload Image